ضرب المثل های مازندرانی
· آدم دل خش بوئه خنه کلی پشت بوئه
· دل آدم خوش باشد خانه آدم پشت لانه مرغ دانی باشد
· اگر آدم دل خوشی داشته باشد زندگی در جاهای کوچک و فقیرانه نیز قابل تحمل است
· آدم بی مارو خاخر تونّه دَوّه بی همسایه نتونده
· انسان بدون خواهر و مادر می تواند زندگی کند اما بدون داشتن همسایه خوب زندگی مشکل است
· آدم خارِه شه محلة سر شال بوشه تا مردم محلة سر شیر
· آدمی در محلة خودش شغال باشد بهتر است تا در محلة دیگران شیر باشد.
· این مثل ناظر بر حمایت و پشتیبانی بستگان و دوستان است که دل را قوت و توانایی میبخشد.
· آسمون ونه لا هسّه زمین ونه زیر انداز
· آسمون برایش لحاف است و زمین برایش زیر انداز
· آشنا ور گیر ، غریب موس ده
· کسی که به آشنایانش توجه کمی دارد و با غریبه ها دمخور است
· آدم عجول یا چاه کفنه یا چلّو
· انسانی که در کارهایش رفتار عجولانه داشته باشد به مقصد نمی رسد
· اسب هدائه خر بئیته خشالی پر بئیته
· اسب خودش را داد و به جایش خری گرفت و از خوشحالی هم به هوا می پرید
· کسی که چیز با ارزشی را بدهد و در ازایش چیز بی ارزشی را بگیرد و خوشحال هم باشد!
· انّه مر بخرده تا افی بیّه
· آنقدر مار خورد تا افعی شد
· شخصی که به واسطه انجام کار خلاف زیاد به صورت یک خلاف کار حرفه ای در آمده باشد
· آخر ماسّه بشنّیه
· آخر ماست را ریخت
· سر آخر نتوانست کارش را تمام کند
· اتّا درزن شه خِدّ بزن اتّا گالوج اتّی ره
· یک سوزن به خود بزن یک جوال دوز به دیگران
· اسب پیغوم پِ جو نخرنه
· با پیام فرستادن برای اسب اسب جو نمی خورد
· اتّا پیلکا ماس چنّه راغون دارنه
· یک کاسه ماست چقدر روغن دارد
· آش که جا دکرد بوئه همه ور انگوس زنّنه
· آش آماده اگر در ظرفی ریخته شود ازهمه طرف به آن انگشت می زنند
· اگر دختری خود را بزک کند همه چشمها را به دنبال خود دارد
· امساله میچکا خوانه پارساله میچکا ره جیک جیک باد بده
· بچه گنجشک امساله می خواهد به گنجشک بزرگتر از خودش آواز خواندن یاد بدهد
· او به امام ندنه تش به یزید
· آب به امام نمدهد ونیز آتش به یزید هم نمیدهد
· او که از سر بگذره چه یک وجه چه صد وجه.
· آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب.
· اتّا شفته اتّا محلّ وَسّه
· یک دیوانه برای ( بهم ریختن) یک محل کافی است
· آش لوه سر مزه دارنه زن نومزه سر
· خوردن آش سر دیگ مزه دارد و زن هم در دوران نامزدی جذابیت بیشتری دارد
· آفتاب و وارش شال عروسیه
· آفتاب و باران نشانة عروسی شغال است.
· کنایه از روبهصفتی و فرصتطلبی است.
· اگر داروک بخونده گنه وارش انه
· اگر قورباغه سبز روی درخت بخواند میگویند باران میآید.
· اتی که تسر دکته، دابوی شالِ سر نکِته
· اینطور که برای تو افتاد( شانس آمد) برای شغالِ دابو نیفتاد.
· دابو: نام روستایی است در آمل.
· اما بامشی خامی که گَل بخره
· ما گربهای میخواهیم که موش بگیرد یعنی نیازمند نیرویی مؤثر و کارآمد هستیم.
· اش رِ ورْفِ روز کشِننّه
· خرس را روز برفی میکشند، شکار میکنند.
· انجام هرکاری تابع زمان و مکان است.
· اگر اینکار بیّه، من تسّه، زنّه ورگ، ایارمه
· اگر این کار انجام شد برای تو گرگ زنده میآورم.
· این مثل در امور محال و غیرممکن گفتهمی شود.
· اشِ باتنه تِره خاننه چپون هاکنن، برمه کرده که نوه دراغ بوهه
· خرس را گفتند: تو را میخواهند چوپان کنند گریه کرد نکند دروغ باشد.
· خبری دور از انتظار شنیدن.
· او جا وَل وِل داینه / پیرجایی شه خِل داینه
· کبوتر با کبوتر، باز با باز / کند همجنس با همجنس پرواز
· اشِ کشمبه، پلنگ دار دمبه
· خرس را میکُشم پلنگ را میتارانم به درخت.
· شاخوشانه کشیدن تو خالی.
- ۹۲/۰۶/۱۵